آزادی ؛
نامی همیشه در غل و در زنجیر
زیبایی مدام در آتش
تا نام ازش بلند کنی کشته میشوی
کفری میان عادت و ایمان
آنگونه بیدریغ و ریا ، آنچنان سترگ
کاندر کنایتی
باری اگر ز برگ گل سرخ و قدیار
با شوق استعاره اش بکنی کشته میشوی
قهار عاصی
سر زمین خورشید...برچسب : نویسنده : jawzgon بازدید : 80
برچسب : نویسنده : jawzgon بازدید : 34
مه در میان هاله ی پندارخسته شد
از دمه و غبار ؛ در ابهامِ لحظه ها
شبنم بروی بته ی نمدار خسته شد
سروِ رسا که در تنش باد بی قرار
پاییز را که برگ سپیدار خسته شد
بیداد رخنه کرد که جنگل فسرده و
ماتم بدل ، تکیده و غمدار خسته شد
زانرو نفس شمردن گامِ به گام چه
حتی فضای گردش دیدار خسته شد
همايون _ حافظی
سر زمین خورشید...برچسب : نویسنده : jawzgon بازدید : 44